به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از مشرق، شوراي ملي ايرانيان آمريکا (NIAC) در گزارشي جديد، براي نزديک شدن آمريکا و متحدانش به دولت روحاني و در عين حال براي به حاشيه راندن تفکر مقاومت در برابر آمريکا در ايران، هفت استراتژي را به ايالات متحده پيشنهاد ميدهد. اين مطالعه که ادعا ميشود به وسيله مصاحبه با مقامات ارشد ايراني، نخبگان و تجار و سهامداران تهيه شده، تحت عنوان «دستهاي دارز- مشتهاي باز: جهتدهي مجدد چشمانداز ايران فراتر از توافق هستهاي» نامگذاري شده و ادعا دارد که ايران دست به سمت آمريکا و ايالات متحده دست ياري به سمت ايران باز کردهاند. اين شورا که متشکل از ايرانيان مقيم ايالات متحده است برگزاري گردهمايي و نشستهاي متعدد با سياستمداران در واشنگتن در مورد وضعيت و سياستگذاري روابط ايران با آمريکا را در کارنامه خود دارد.

اين مطالعه در مقدمه خود آورده است: اوباما گفت که اگر ايران مشتهايش را باز کند، آمريکا دست دوستياش را به سوي او دراز ميکند. حدود 5 سال بعد، انتخاب حسن روحاني به عنوان رياست جمهوري ايران، اين کشور فرآيندي عملي را به سمت ديدگاه اوباما شروع کرده است. برخلاف نظر عموم در واشنگتن، شواهد کمي مبني بر اين سخن که تحريمها باعث باز شدن و انجام تغييرات عملي در ايران شده، وجود دارد. به علاوه، نتيجهاي غير منتظره در انتخابات رياست جمهوري ژوئن در ايران، در نتيجه به وجود آمدن همبستگي سياسي بيسابقه پديد آمد و مردم ايران تصميم گرفتند ديگر مانند انتخابات سال 2009 از تقلب سخني نگويند.
اين مطالعه ادامه مي دهد: بعد از گذشت 8 سال از روايت افراطگرا در ايران که مبتني بر مواجهه و مقاومت بود، تيم روحاني اکنون، تهران را با روايتي متفاوت که با پندهاي تعامل سازنده با دنيا همراه است رهبري ميکند و اين کار را با توافق موقت هستهاي محکم کرد. اما اين آونگ به سادگي ميتواند دوباره به جاي قبلي بازگردد. افراطگراها در ايران منتظرند تا روحاني شکست خورده و بتوانند دوباره به سياستهاي ايران را به دست بگيرند. انتخابهايي که غرب امروز انجام ميدهد به تعريف جهتگيري حرکت داخلي و خارجي ايران کمک خواهد کرد. اين مطالعه، مبتني بر مصاحبه با مقامات ارشد ايراني، نخبگان و تجار، ريشهها و مفاهيم هر دوي اين روايتها در ايران را توضيح ميدهد. توضيح ميدهد که تغيير روايت در ايران چگونه رخ ميدهد و همچنين اقدامات تحکيمياي که بتواند به تقويت روايت مثبت کمک کند را نشان ميدهد.

«تريتا پارسي رئيس شوراي ايرانيان مقيم آمريکا»
اين مطالعه مي افزايد: اقدامات تحکيمي جهت رد اساسي روايت افراطگري – مانند ايدهاي که غرب ذاتا عليه پيشرفت علمي ايران هست - قويا «روايت مثبت» در ايران را تقويت خواهد کرد به شکلي که آسان کردن توافقي بزرگتر با ايران و کمک به جلوگيري از قدرت يافتن مجدد سياستهاي مقابله با غرب توسط تندروها را پشتيباني خواهد کرد.
اين گزارش هفت پروژه ويژه را پيشنهاد ميدهد: از همکاري در انرژي پاک گرفته تا اوج شراکت علمي ميان ايران و اروپا و آمريکا. اين پروژهها به صورت ويژه براي رد روايت افراطگراها در ايران طراحي شدهاند در حالي که هيچ ريسکي را در پي نخواهد داشت. براي داشتن بيشترين تاثير، اين پروژهها بايد داراي درگيري مستقيم يا موهبتهاي آشکار دولتهاي آمريکا و اروپا باشند.
اين مطالعه در گام بعد اقدام به واکاوي دو روايت _از قول خودش _ افراط گرا و مثبت مي کند:
آشنايي با روايت افراطگرا در ايران:
اين روايت به طرق زير، به باقي ماندن وحدت در ساختار تکه تکه قدرت در ايران خدمت ميکند:
- نگاه داشتن تصوير يک دشمن بيامان.
- توجيه نياز به امنيت مبتني بر ترس سيستم به عنوان وسيلهاي براي مقابله با آن دشمن.
- بسيج عمومي براي پشتيباني از حلقه اقليت جامعه که در هنگام نياز ميتواند به صورت يک «پشتيباني عمومي» در آيد- مانند زمان سالگردهاي پيروزي انقلاب و انتخاباتها و وقايع مهم.


«بيژن خواجه پور، مولف اين مطالعه و از بازداشت شدگان فتنه 88»
آَشنايي با روايت مثبت در ايران:
- بعد انتخابات سال جاري در ايران و بيرون آمدن رياست جمهوري حسن روحاني از جعبههاي راي، حسن روحاني سوار بر روايت مثبت، گفت که اين انتخاب به معناي «اراده مردم ايران است» که «از طريق کانال انتخابات رياست جمهوري بيان شده است». اين ديدگاه، ديدگاه افراطگرا در ايران را سرخورده ميکند. در ايران مردم هيچ نقشي در تعيين سياستهاي استراتژيک کشور ندارند.آنچه که روايت جديد روحاني را به پيش ميراند اين است که کانديداي افراطگراها در انتخابات سال جاري (سعيد جليلي) تنها حدود 11 درصد از آرا را به خود اختصاص داد. تفاوت اساسي ميان تندروها و روايت روحاني اين است که روايت روحاني، ظرفيت مسائل داخلي، اجازه اظهار نظر، و ارزيابي سياستهاي هستهاي و ديگر سياستها را مبتني بر تحليلهاي هزينه فرصت منصفانه به وجود آورده است. شايد مهمترين نکته رياست جمهوري روحاني اين باشد: براي مصلحت مردم ايران، مسئله هستهاي بيشتر يک وسيله است تا هدف، به اين معنا که اين وسيلهاي براي دست يافتن به شناخته شدن و يکپارچه شدن در سيستم بينالمللي به عنوان يک بازيگر همسان است.
مطالعه شوراي ايرانيان مقيم آمريکا ضمن ساده دانستن تغيير دادن رويکرد سياسي در ايران مي آورد: اين امکان وجود دارد که بتوان با ايران به صورت کاملا محترمانه برخورد کرد- که البته مسيري دو طرفه است نه يک طرفه- و در کنار آن نگرانيهاي جهاني را نيز به پيش برد. با توجه گونهشناسي رفتارهاي گذشته تندروها در ايران، آمادگي براي دريافت عکسالعملهاي منفي و ديدن توهم توطئه از سوي آنان را بايد داشته باشيم. تا رسيدن به هدف، هر نوع درگيري و برخورد انتظارات، مسائل و نيروهاي داخلياي را توليد خواهد کرد که بايد محاسبه و پيشبيني شوند. بنابراين دولتهاي غربي نياز به استراتژي چندلايه، به خوبي زمانبنديشده و صبورانهاي عليه ايران دارند. هسته اصلي در يک رويکرد جديد عليه ايران، درگير شدن با عموم مردم ايران و سهامداراني است که به طور ويژه با سهامداران غربي رابطه دارند. در زير تعدادي از مزاياي ايدههاي طراحي شده را ميبينيد:
اين ايدهها با حضور تحريمهاي فعلي قابل انجام است.
شامل سهامداران ايرانياي ميشود که به صورت رسمي يا غير رسمي به مراکز اصلي قدرت دسترسي دارند.
اين ايدهها با عموم مردم ايران و نخبگان آنها رابطه برقرار کرده و به آنها خواهد قبولاند که دولتهاي غربي با پيشرفتهاي اقتصادي و تکنولوژيکي ايران مخالف نيستند.
اين ايدهها مسائلي را نشان ميدهند که براي سهامداران ايراني بدون داشتن چالش مستقيم با مقامات حکومتي ايران مهم است.
و مهمترين آن که، اين پروژه، توافق هستهاي جامع توسط تضعيف تندروها و تقويت روايت مثبت در ايران را تسهيل ميکند.

مطالعه انجام شده در هفت پروژه پيشنهادي، توضيح مي دهد که چگونه مي توان ذهن و قلب عموم مردم ايران و همچنين نخبگان آن را به تسخير ايالات متحده در آورد:
1. نشستهاي علمي ميان ايران و اروپا- آمريکا: آمريکا و اروپا ميتوانند دانشمندان خود را به داشتن نشستهايي با دانشمندان ايران ترغيب کنند البته به صورتي که باعث تقابل علمي و رقابتي نشود؛ و بايد که به افتخار دانشمندان باستان ايران مثل عمر خيام و بو علي سينا برگزار شوند تا ميزان بروز شک در تهران را حداقل کند. از سويي ديگر، براي اطمينان از اينکه اين نشستها تاثير مطلوبي بر روند ماموريت خواهد گذاشت، آمريکا ومتحدانش ميتوانند از شخصيتهاي برجسته آمريکايي و ايراني-آمريکايي مانند بيل گيتس، پير اميديار و اميد کردستاني استفاده کنند. نشستهاي علم اعصاب به شدت پيشنهاد ميشود زيرا ايران از پيشرفتهترينها در جهان است. با استفاده از تشجيع و کمک به تسهيل همکاريهاي علمي، آمريکا و غرب پيامي واضح را به طيف سياسي ايران خواهند فرستاد که لبه برنده همکاريهاي علمي براي نزديک شدن به يکديگر بسيار مناسب است. اين سبک از علم-ديپلماسي که ايران را شريک ميبيند نه مشتري، به نخبگان علمي وزني ميدهد که باعث قدرتمند شدنشان در مقابل تندروها خواهد شد. اگر ميراث علمي ايران را بفهميم و به آن احترام بگذاريم، ضرورتا و قطعا باعث کاهش تقابلات افراطگراها در ايران خواهد شد.
2. انرژي پاک: از آنجا که ايران به شدت به انرژي نيازمند خواهد بود، آمريکا و اروپا ميتوانند هيئتهاي نمايندگي خود را براي همکاري در مورد انرژيهاي پاک و تجديدشدني مثل خورشيدي و باد به ايران بفرستند. با اين کار به مردم و نخبگان ايران فهمانده ميشود که غرب با نگرانيهايش به دنبال محروم کردن ايران از انرژي نيست.
پيام اصلي اين کار اينها خواهد بود:
غرب اساسا مخالف با ارسال تکنولوژي انرژي به ايران نيست.
نياز به انرژي ايران ميتواند از طريق انرژي پاک تامين شود
ايران ظرفيت دارد تا مرکزي براي توسعه تکنولوژي انرژيهاي تجديدپذير براي کل منطقهاش است.
3. فرستادن رئيس کميته علمي کنگره آمريکا به تهران: بايد يک ارتباط قانوني اعتمادساز البته به صورت کمتکرار و به ندرت ميان کنگره آمريکا و مجلس ايران برقرار کرد. اين ارتباط بايد توسط نمايندگان شجاعي صورت گيرد که ميخواهند به سمت حفظ احترام حکومت ايران حرکت کنند. آمريکا ميتواند براي برقراري رابطه علمي، مستقيما با آيتالله خامنهاي و حسن روحاني ارتباط برقرار کند.
رئيس کميته علم کنگره بايد با محمد مهدي زاهدي رئيس کميسيون آموزش، تحقيق و تکنولوژي مجلس ايران ارتباط برقرار کند. جذب پشتيباني اين شخص و رئيس کميسيون روابط خارجي مجلس ايران آقاي علاالدين بروجردي نيز شدني است. به اين صورت اين پيام به تهران ارسال ميشود: سرسختترين ارگان سياسي آمريکا با مهاجم تاريخدار ايران ميتواند همکاري عملي در حوزههاي غيرحساس داشته باشد.
4. بازديد روساي دانشگاههاي مهم آمريکا از تهران: روساي دانشگاهها نيز ميتوانند حال و هواي احترام را نيز به ايران تلقين کنند و ارتباط دانشگاههاي ايران با جهان را زياد کنند. کاخ سفيد بايد به عنوان گام نخست، روساي دانشگاههاي مهم آمريکا را براي همکاريهاي آکادميک به ملاقات همتايان آنها در ايران بفرستد. ايالات متحده بايد به امور پذيرش دانشجويان ايراني در دانشگاههاي آمريکا اهتمام بورزد. اکنون برخي از روساي دانشگاههاي ايران طرفدار روايت مثبت جاري در ايران هستند و بايد از آنها براي برقراري روابط اينچنيني استفاده کرد.
5. برنامههاي بورس کردن دانشجويان ايراني: مقامات دولت اوباما و کنگره بايد مراحل بورس شدن و رفت و آمد دانشجويان ايراني ميان ايران و آمريکا را تسهيل کنند. ايالات متحده بايد گروههايي را جهت برقراري رابطه اداري ميان تهران و واشنگتن براي انجام اين امور تعيين کند. اين امر، سه نتيجه استراتژيک براي آمريکا خواهد داشت: روايت مثبت روحاني را از طريق احترام و منافع متقابل تقويت ميکند. اين امر نشان ميدهد که ايالات متحده به دنبال سرمايهگذاري روي آينده ايران و سرمايههاي اجتماعي و انساني اين کشور است و اين امر نهايتا فاصله پيش آمده ميان ايران و آمريکا را کاهش ميدهد.
6. طرحهاي زيستمحيطي در درياچه اروميه: آمريکا و اروپا براي تقويت روايت مثبت در ايران بايد توسط برگزاري سيمنارهاي بينالمللي به دوباره زنده کردن درياچه اروميه که در حال خشک شدن است، کمک کنند. در کنار اين کار بايد با سازمان حفاظت از محيط زيست ايران ارتباط برقرار شود. پيام اصلي اين کار غرب اين است که به ايران نشان ميدهد نگران آروزهاي زيستمحيطي ايران و به دنبال همکاري در اين زمينه است. ضمنا اين کار باعث تبادل تجربيات در اين زمينه و گسترش آن به نواحي ديگر زيست محيطي نيز ميشود.
7. آلودگي هوا در ايران: ايالات متحده و اروپا ميتوانند به ايران در کنترل آلودگي هواي ناشي از اتومبيلها و کارخانجات در شهرهاي بزرگ و ازبين بردن ذرات معلق هوا در شهرهايي چون اهواز کمک کنند. يک ديپلمات که از نزديکان روحاني است ميگويد اگر غرب بتواند اين معضل را حل کند گامي بلند در جهت منزوي کردن تندروها در ايران برداشته است. ايالات متحده و متحدانش بايد براي اين موضوع هم به دنبال برقراري رابطه عملي با دانشمندان اين کشور باشند.
به گزارش مشرق، ايراني بودن مولفين اين گزارش و شناختي که از فضاي فرهنگي و رواني ايران دارند، باعث مي شود که احتمالا دولت ايالات متحده از تفکرات اين افراد عليه مردم ايران استفاده کند. اهميت اين گزارش از آن جهت مي تواند باشد که احتمالا بتوان رفتارهاي ايالات متحده و غرب را طي سالهاي آينده در چارچوب اين استراتژيها شناسايي کرده و دستگاه هاي ذيربط بتوانند نسبت به موضع گيري هاي صحيح و به موقع اقدام نمايند.
دانلود سند